یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان

وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ

اللَّهُمَّ

إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ

لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ

وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْ‏ءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ

وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ

وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ

فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ

وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِك

چهار شنبه 8 آذر 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

اساف. [ اِ ] (اِخ) گویند که صفا و مروة نام مردی و زنی بوده است که در زمان جاهلیت در خانۀ کعبه زنا کردند، حق تعالی ایشان را سنگ گردانید. اهل مکه مرد را بر سر کوه صفا و زن را بر سر کوه مروة بردند تا بینندگان را عبرت باشد و آن کوهها بدین نام مشهور شد. بعضی گویند که این نام خود این کوهها راست و نام آن مرد و زن اساف و ناهله (نابله، نايله) بوده است. (نزهة القلوب ج ٣ ص ٧).
گویند که اساف نام پسر عمرو است که با نائله دختر سهل در خانۀ کعبه زنا کردند و به سنگ مسخ شدند و سپس قریش آن دو را چون بتی بپرستیدند. ابن اسحاق گوید که اساف و نائله مسخ شدند و ایشان اساف بن بناء و نائلة دختر ذئب بودند و گفته اند اساف بن عمرو نائلۀ بنت سهیل بود. (از معجم البلدان).
نام بتی است که آن را عمرو بن لحی بر صفا نهاد و نائله را که بتی دیگر است بر مروة و بر نام این هر دو بت روبروی خانۀ کعبه ذبح کردی یا اساف پسر عمرو نائله دختر سهل است و از قبیلۀ جرهم بودند که در خانۀ کعبه زنا کردند پس به سنگ مسخ شدند و جهت عبرت اساف را بر صفا و نائله را بر مروه نهادند وبعد از مرور ایام قریش هر دو را پرستش کردند.
و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و امتاع الاسماع و مفاتیح العلوم خوارزمی و رجوع به بت شود.

یک شنبه 5 آذر 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ ع

قَالَ:

الْقَلْبُ يَتَّكِلُ عَلَى الْكِتَابَةِ.

یک شنبه 4 آذر 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

الإرشاد،
شیخ مفید رحمة الله علیه.
قرن پنجم ه.ق.
ج 2
ص125

أسماء من قتل مع الحسين بن علي ع من أهل بيته بطف كربلاء
و هم سبعة عشر
نفسا الحسين بن علي ع ثامن عشر
منهم العباس و عبد الله و جعفر و عثمان بنو أمير المؤمنين ع أمهم أم البنين.
و عبد الله و أبو بكر ابنا أمير المؤمنين ع أمهما ليلى بنت مسعود الثقفية.
و علي و عبد الله ابنا الحسين بن علي ع.
و القاسم و أبو بكر و عبد الله بنو الحسن بن علي ع.
و محمد و عون ابنا عبد الله بن جعفر بن أبي طالب رحمة الله عليهم.
و عبد الله و جعفر و عبد الرحمن بنو عقيل بن أبي طالب.
و محمد بن أبي سعيد بن عقيل بن أبي طالب رحمة الله عليهم أجمعين.
فهؤلاء سبعة عشر نفسا من بني هاشم رضوان الله عليهم أجمعين إخوة الحسين و بنو أخيه و بنو عميه جعفر و عقيل
و هم كلهم مدفونون مما يلي رجلي الحسين ع في مشهده
حفر لهم حفيرة و ألقوا فيها جميعا و سوى عليهم التراب
إلا العباس بن علي رضوان الله عليه
فإنه دفن في موضع مقتله على المسناة بطريق الغاضرية و قبره ظاهر
و ليس لقبور إخوته و أهله الذين سميناهم أثر
و إنما يزورهم الزائر من عند قبر الحسين ع و يومئ إلى الأرض التي نحو رجليه بالسلام و علي بن الحسين ع في جملتهم
و يقال إنه أقربهم دفنا إلى الحسين ع.
فأما أصحاب الحسين رحمة الله عليهم الذين قتلوا معه
فإنهم دفنوا حوله
و لسنا نحصل لهم أجداثا على التحقيق و التفصيل
إلا أنا لا نشك أن الحائر محيط بهم
رضي الله عنهم و أرضاهم و أسكنهم جنات النعيم.

شنبه 4 آذر 1396برچسب:حَجَّةُ الإسلام, :: :: نويسنده : علی

حَجَّةُ الإسلام

حَجَّةُ الإسلام.
[ ح َج ج َ تُل اِ ] (ع، اِ مرکب)
اولین حجّ که بر مسلمان واجب است، در مقابل حجّ بالنّذر که وجوب آن بواسطۀ نذر است و مقابل حجّه های مکرّر که استحبابی انجام گیرد. (اصطلاح فقهی) و لایجب فی الشّرع إلّا مرّة واحدة و هي حجّة الإسلام (شرایع الإسلام اوّل کتاب الحجّ).

|| (اِخ) آخرین حجّ پیغمبر. حجّة الوداع. حجّة البلاغ. حجّة التّمام. (امتاع الاسماع ج ١ ص ٥١٠). حجّة الکمال.

چهار شنبه 1 آذر 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

«ثلاثةٌ لا أصلَ لها
التّفسيرُ
و المَغازي
و المَلاحِمُ.»

چهار شنبه 1 آذر 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

انصاب.
[ اَ ]
(ع، اِ)
جِ نَصب.
رجوع به نصب شود.

|| جِ نُصُب.
سنگها که گرداگرد کعبه برپای میکردند و میپرستیدند و بر آنها ذبح و قربان میکردند.
بتها که کفار میپرستیدند.
-
انصاب الحرم; حدهای حرم.
سنگها که بر کنار حرم نهاده بود.

|| جِ نَصَب.
رجوع به نصب شود.

چهار شنبه 1 آذر 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

لِعان.
[ ل ِ ]
(ع ، اِمص)
راندگی، اسم است.
لعانیة.

|| (مص)
حکم کردن.
یقال:
لاعن الحاکم بینهما لعاناً; اذا حکم.

|| یکدیگر را لعنت کردن و نفرین نمودن.
ملاعنة.
لعنت خواندن شوی و زن بر یکدیگر.

|| (اصطلاح فقه)
در اصطلاح فقه، آن است که چون مردی زن خود را به زنا نسبت کند، امام هر دو را به لعن یکدیگر وادارد بدانسان که در فقه مضبوط است و سپس آن زن بر مرد همیشه حرام شود و اگر بارور شود بچه نسب از مرد نبرد.
آن است که شوهر زن را متهم به زنا کند و گواه در میان نباشد و زن مرافعه پیش قاضی برد و قاضی حکم کند که شوهر چهار بار شهادت دهد که در این قول صادق است و لعنت خدا بر او اگر کاذب باشد و زن نیز چهار بار شهادت دهد که شوهر کاذب است.
مباهلۀ بین زوج و زوجه که به ترتیب خاص به عمل آید، برای آنکه لعان صورت خارجی یابد تحقق یکی از این دو سبب لازم است:
١- اتهام زوج زوجۀ عفیفۀ خود را به ارتکاب زنا با ادّعاء مشاهدۀ آن و عدم وجود شاهد.
٢- انکار پدر ولدی را که بر طبق مقررات مذکور در ذیل کلمۀ فراش، اگر این انکار نمیبود بدو ملحق میشد، یا عدم اعتراف به انتساب ولد به خود قبلاً.
پس از تحقق یکی از دو سبب مزبور زوج و زوجه رسوم چندی را در محضر حاکم معمول میدارند و از انجام آن نتایج ذیل حاصل میشود:
ابطال علاقۀ زوجیت،
تحریم مؤبد زوجه به زوج،
عدم انتساب ولد به پدر (در صورتی که سبب لعان نفی ولد باشد)،
سقوط حد از هر دو.
رجوع به تمدن اسلامی جرجی زیدان و رجوع به قذف شود.
هی شهادات مؤکدة بالایمان مقرونة باللعن قائمة مقام حد القذف فی حقه و مقام حدّ الزنا فی حقها. (تعریفات).
صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد:
لعان شرعاً شهادات مؤکدة بالایمان من الجانبین، ای الزوج و الزوجة موثقة باللعن فی جانبه، ای جانب الزوج و بالغضب فی جانبها، ای جانب الزوجة و انما سمی به مع انه لیس اللعن الا فی آخر کلامه تغلیباً او لان الغضب قائم مقام اللعن و هو فی جانبه یقوم مقام حد القذف و فی جانبها مقام حد الزنا. کذا فی جامع الرموز.

چهار شنبه 1 آذر 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

زُهَيْر بن أَبي سُلْمى

زُهَيْر بن أَبي سُلْمى‏
(...- 13 ق.ه. ...- 609 م.)
زهير بن أبي سُلمى ربيعة بن رياح المزني، من مضر:
حكيم الشعراء في الجاهلية. و في أئمة الأدب من يفضله على شعراء العرب كافّة. قال ابن الأعرابي:
كان لزهير في الشعر ما لم يكن لغيره، كان أبوه شاعرا، و خاله شاعرا، و أخته سلمى شاعرة، و ابناه كعب و بجير شاعرين، و أخته الخنساء شاعرة. ولد في بلاد «مزينة» بنواحي المدينة، و كان يقيم في الحاجر (من ديار نجد) و استمر بنوه فيه بعد الإسلام. قيل: كان ينظم القصيدة في شهر و ينقحها و يهذبها في سنة فكانت قصائده تسمى «الحوليّات» أشهر شعره معلّقته التي مطلعها:

«أ من أمّ أو في دمنة لم تكلم»

و يقال: إن أبياته التي في آخر هذه القصيدة تشبه كلام الأنبياء. له «ديوان- ط» ترجم كثير منه إلى الألمانية. و للمستشرق الألماني ديروفّ Dyroff كتاب في «زهير و أشعاره» بالألمانية طبع في منشن سنة 1892 م. و لفؤاد أفرام البستاني «زهير بن أبي سُلمى- ط» و مثله لحنّا نمر، و للدكتور إحسان النّص.

چهار شنبه 1 آذر 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

حدیث زائدُ الثِّقَة

حدیث زائدُ الثِّقَة.
(ترکیب وصفی، اِ مرکب)
یکی از سیزده قسم حدیثهای صحیح و حَسَن. (کشاف اصطلاحات الفنون از خلاصة الخلاصة).
و رجوع به حدیث شود.



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1412
بازدید دیروز : 176
بازدید هفته : 1882
بازدید ماه : 2758
بازدید کل : 159901
تعداد مطالب : 2000
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content