رشیق.
[ رَ ]
(ع ص)
رجل رشیق; مرد نیکو و باریک قد.
ج، رَشَق.
مرد نیکو و باریک قد.
ج، رَشَق.
نیکوقد.
سروبالا.
خوش قد و بالا.
کشیده بالا.
خوش قد و قامت.
خوش قد.
کشیده بالا.
خوش هیکل.
خوش اندام.
زیبا.
قد رشیق; قد نیکو و باریک.
ج، رِشاق.
- رشیق القد; بَرومند و نیکوقامت.
|| کلام ظریف منسجم.
کلام ظریف منسجم، اسم است از رشاقة.