یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
شنبه 6 آبان 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

و غیرُ كلُّ شيءٍ لا بـمـزایـلـة

مُـزایَـله.
[ م ُ ی َ ل َ ]
(ع مص)
از همدیگر جدا شدن. (منتهی الارب).
از کسی جدا شدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مفارقت کردن. (ناظم الاطباء).
تَــزایُــل.

تَزایُل.
[ ت َ ی ُ ]
(ع مص)
پراکنده شدن. (منتهی الارب، آنندراج، ناظم الاطباء، از المنجد، اقرب الموارد).

|| جدایی و جدا شدن. (منتهی الارب، آنندراج، ناظم الاطباء، از اقرب الموارد).

|| شرم داشتن از کسی. (منتهی الارب، آنندراج، ناظم الاطباء، از متن اللغه، از اقرب الموارد، از المنجد).

مُـتَـزایِـل.
[ م ُ ت َ ی ِ ]
(ع ص)
جدا. (آنندراج).
جدا و علیحده. (ناظم الاطباء).

|| جدا شونده. (آنندراج، از منتهی الارب، از اقرب الموارد).

|| دور و متفرّق. (ناظم الاطباء، از منتهی الارب، از اقرب الموارد).

|| فانی و ناپایدار.

|| زیان کرده. (ناظم الاطباء).

|| تجزیه شده و پراکنده.

|| شرم داشته شده از کسی. (ناظم الاطباء، از اقرب الموارد، از منتهی الارب).

و رجوع به تزایل شود.

تَزَايَلَ‏ - تَزَايُلًا
[زيل‏]
...
القومُ:
آن قوم پراكنده شدند،
... القومُ عنهُ:
آن قوم از او شرم داشتند؛
«انا أَتَزَايلُ‏ عنك فلا أَتَجَاسر عليك»:
من از تو شرم دارم و بر تو جسارت نمیكنم.