یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
سه شنبه 30 آبان 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

کم.
[ ک َ ]
(ع، اِ)

چند.
چند و چند عدد.
چه مقدار.
کم اسم ناقصی است مبنی بر سکون و یا مرکب است از کاف تشبیه و ما که سپس کوتاه و ساکن شده است. و آن بر دو قسم است:

یا کم استفهام است به معنی چند، مانند: کم رجلاً عندک. و اسم بعد از آن اگر نکره باشد به جهت تمیز بودن منصوب است و بنا به رأی اکثر نحویان جر آن مطلقاً جایز نیست. و مفرد است بر خلاف رأی نحویان کوفه. و اسم بعد از کم استفهامی اگر از معارف باشد به جهت مبتدا بودن مرفوع میگردد.
و یا خبری است به معنی بسیار مانند: کم دنانیرک و کم دراهمک. و در این نوع، تمیز مضمر است و تقدیر آن چنین است کم دیناراً دنانیرک و کم درهماً دراهمک. کم خبری مانند رُبَّ عمل میکند جز آنکه رُبَّ برای تقلیل است و کم خبری برای تکثیر. تمیز کم خبری را اگر مفرد باشد بنا بر لغت تمیم میتوان منصوب خواند و نیز میتوان مرفوع خواند مانند کم رجل کریم قد اتانی.
کم بر دو نوع است: خبری به معنی بسیار و استفهامی به معنی چند. و در پنج مورد با هم مشترکند:
در اسم بودن،
ابهام،
احتیاج به تمیز،
مبنی بودن
و تصدیر.
و در چند مورد با یکدیگراختلاف دارند
١- سخنی که با کم خبری آید محتمل الصدق و الکذب است بر خلاف کم استفهامی.
٢- در کم خبری متکلم منتظر جوابی از مخاطب نیست زیرا او خود خبر دهنده است و در کم استفهامی متکلم در انتظار شنیدن جواب است زیرا که پرسش او برای کسب خبر است.
٣- اسمی که بدل کم خبری واقع میگردد مقرون به همزه نیست، بر خلاف بدل کم استفهامی که مقرون به همزه است، مانند: کم عبید لی خمسون بل ستون (خبری) و کم مالک أ عشرون ام ثلاثون (استفهامی).
٤- تمیز کم خبری یا مفرد است یا جمع، مانند کم عبد ملکت و کم عبید ملکت. اما تمیز کم استفهامی همیشه مفرد است بر خلاف رای نحویان کوفه.
٥- تمیز کم خبری به وسیله «من» مضمر و جوباً مجرور است مگر اینکه میان کم و تمیز آن فاصله افتد و در این حال نصب آن واجب است مانند کم لی عبداً و اگر میان کم و تمیز آن به وسیلۀ فعلی متعدی جدایی افتد، افزودن «من» برای جدا شدن از مفعول واجب است و افزودن «من» بدون فاصله نیز بسیار است مانند: کم من ملک. و اما تمیز کم استفهامی منصوب است مانند کم در هماً مالک. و جز آن، بر خلاف رأی فراء و زجاج و کسانی که موافق رأی آن دو هستند مطلقاً مجاز نیست. و اگر کم به وسیلۀ حرف جر مجرور گردد، در اعراب تمیز آن دو وجه جایز است: منصوب بودن و غالباً چنین است، و مجرور بودن بر خلاف رأی گروهی از نحویان، و آن بوسیلۀ «من» مضمر است نه به اضافه بر خلاف رأی زجاج، مانند بکم درهم اشتریت هذا.
(از اقرب الموارد از مغنی اللبیب ).
این کلمه گاه در استفهام استعمال میشود و گاه از برای خبر و همیشه مبنی بر سکون میباشد. و چون در استفهام استعمال شود، کلمۀ ما بعد آن منصوب میباشد مانند، کم رجلا عندک؟ و چون از برای خبر استعمال گردد، کلمۀ ما بعد آن مجرور خواهد بود مانند کم درهم انفقت و در این قسم هر گاه ما بعد آن مفرد باشد بنی تمیم گاه آن را منصوب میخوانند. در هر صورت گاه کلمۀ بعد از کم را مرفوع میخوانند مانند کم رجل کریم اتانی....

سه شنبه 30 آبان 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

سفیانی. [ س ُف ] (اِخ) مردی است بدصورت و آبله رو و چهارشانه و ازرق چشم و اسم او عثمان بن عنبسة است و از اولاد یزید بن معاویه است. در بیابانی که مابین مکه و شام است ظهور خواهدکرد. (از منتهی الاَّمال تألیف شیخ عباس قمی).

سه شنبه 30 آبان 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

و ض ع

فَلَمَّا وَضَعَتْها

قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى‏

وَ اللهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ ...

إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ ...

... يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ ...

... أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ ...

... يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ ...

... يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ ...

... وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ ...

... وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَكُمْ ...

وَ وُضِعَ الْكِتابُ ...

وَ نَضَعُ الْمَوازينَ الْقِسْطَ ...

... وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها ...

... وَ حينَ تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ...

... أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ ...

... وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ ...

... وَ وُضِعَ الْكِتابُ ...

... وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ ...

... وَضَعَتْهُ كُرْهاً ...

... حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ...

وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْميزانَ

وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ

... أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ ...

... حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ ...

وَ أَكْوابٌ مَوْضُوعَةٌ

وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ

سه شنبه 30 آبان 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

مشتقّ

مشتقّ.
[ م ُ ت َق ق ]
(ع، ص)
لفظی که از لفظ دیگر گرفته شده وفارسیان به تخفیف هم آرند.
کلمۀ گرفته شده از کلمۀ دیگر.
بیرون آمده و صادرگشته ومتفرّع شده.
کلمه ای که از کلمۀ دیگر (کلمۀ اصلی) گرفته شده،
مانند: ناله، رفتار، کردار، که از نالیدن، رفتن، کردن مشتق اند.
فعل در بیشتر لغات مشتق بود، چنانکه در لغت عرب از اسمی مشتق است که آن را مصدر میخوانند.(اساس الاقتباس).
و رجوع به اسماء مشتقه شود.

سه شنبه 30 آبان 1396برچسب:اِمْرُؤُ القَيْس, :: :: نويسنده : علی

اِمْرُؤُ القَيْس

اِمْرُؤُ القَيْس
(نحو 130 - 80 ق.ه. نحو 497 - 545 م.)
امرؤ القيس بن حجر بن الحارث الكندي، من بني آكل المرار:
أشهر شعراء العرب على الإطلاق. يمانيّ الأصل.
مولده بنجد، أو بمخلاف السكاسك باليمن. اشتهر بلقبه، و اختلف المؤرخون في اسمه، فقيل حندج و قيل مليكة و قيل عديّ.
و كان أبوه ملك أسد و غطفان، و أمه أخت المهلهل الشاعر، فلقنه المهلهل الشعر، فقاله و هو غلام، و جعل يشبب و يلهو و يعاشر صعاليك العرب، فبلغ ذلك أباه، فنهاه عن سيرته فلم ينته.
فأبعده إلى «دمّون» بحضرموت، موطن آبائه و عشيرته، و هو في نحو العشرين من عمره. فأقام زهاء خمس سنين، ثم جعل يتنقل مع أصحابه في أحياء العرب، يشرب و يطرب و يغزو و يلهو، إلى أن ثار بنو أسد على أبيه و قتلوه، فبلغ ذلك امرأ القيس و هو جالس للشراب فقال: رحم الله أبي! ضيعني صغيرا و حملني دمه كبيرا، لا صحو اليوم و لا سكر غدا! اليوم خمر و غدا أمر!، و نهض من غده فلم يزل حتى ثأر لأبيه من بني أسد، و قال في ذلك شعرا كثيرا. ...

سه شنبه 30 آبان 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

 (إيّا)
ضمير منفصل للمنصوب،
و اللواحق التي تلحقه من الكاف و الهاء و الياء في قولك: إياك، و إياه، و إياى، لبيان الخطاب و الغيبة و التكلم،
و لا محل لها من الإعراب، كما لا محل للكاف في أ رأيتك،
و ليست بأسماء مضمرة، و هو مذهب الأخفش و عليه المحققون،
و أما ما حكاه الخليل عن بعض العرب:
«إذا بلغ الرجل الستين فإياه و إيا الشواب»
فشي‏ء شاذ لا يعوّل عليه،
و تقديم المفعول لقصد الاختصاص، كقوله تعالى:
(قُلْ أَ فَغَيْرَ اللهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ)،

(قُلْ أَ غَيْرَ اللهِ أَبْغِي رَبًّا).
و المعنى نخصك بالعبادة، و نخصك بطلب المعونة.
و قرئ:
إياك بتخفيف الياء،
و أياك بفتح الهمزة و التشديد،
و هياك بقلب الهمزة هاء. ...

سه شنبه 30 آبان 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

ایّا.
[ ای یا ]
(ع، اِ)
اسم مبهم است و همۀ ضمائرِ منصوب بدان متصل گردد: ایّاک، ایّاکما، ایّاکم، ایّاک، ایّاکما، ایّاکنّ، ایّاه، ایّاها، ایّاهما، ایّاهم، ایّاهنّ، ایّای، ایّانا; و همۀ این کلمات دارای همان معنای ضمیر میباشد. (ناظم الاطباء).

سه شنبه 30 آبان 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

... يَأَبَتِ

إِنىّ‏ِ أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ

عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَنِ

فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيّاً ...

سورۀ مریم (س)
آیۀ 45

دو شنبه 29 آبان 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ.

(إيّاك)
ضمير بارز
منفصل
مبني على الفتح
في محل نصب
مفعول به مقدّم،
أو
(إيّا)
ضمير
مبني
في محل نصب
مفعول به،
و (الكاف) حرف خطاب.

دو شنبه 29 آبان 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

لغتنامه های قرآن کریم

غریب القرآن في شعر العرب، عبدالله بن عباس، 68 ه.ق.

تفسیر غریب القرآن، زید بن عليّ (ع)، 122 ه.ق.

مَجازُ القرآن، مَعمَر بن المُثَنّی أبوعبیدة النّحوي، 209 ه.ق.

تفسیر غریب القرآن، ابن قُتَیبَة الدّینَوَريّ، 276 ه.ق.

نُزهةُ القلوب في تفسیر غریب القرآن، محمّد بن عزیز السّجستانيّ، 330 ه.ق.

المفردات في غریب القرآن، الرّآغب الإصفهانيّ، 502 ه.ق.

معجم ألفاظ القرآن الکریم، مجمع اللّغة العربیّة بالقاهرة، 1390 ه.ق.

التّحقیق في کلمات القرآن الکریم، علّامه حسن مصطفويّ، 1334 ه.ق.

قاموس قرآن، سیّد عليّ أکبر قُرَشيّ، متولّد 1347 ه.ق.



آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 2000
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content