مُدّ
یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
شنبه 27 تير 1394برچسب:مُدّ, :: :: نويسنده : علی

مُدّ.

[ م ُدد ]
(ع اِ)

مُدّ، پُریِ دو کفّ است از طعام.
(رسالۀ اوزان و مقادیر مقریزی).

پیمانۀ یک منی.
(زمخشری از یادداشت مؤلف).

قسمی پیمانه است و اصلش اینکه شخص دو [ کف ] دستش را بازکند و آن را از طعامی پر کند.

ج، امداد، مداد، مُدَد، مِدَد، مَدَدَة است.

و در مورد وزن هر مدّ شش قول است که با حساب اعشاری بدین شرح است:

قول نخست:

هر مد برابر یک رطل و ربع رطل ٩٠ مثقالی است معادل با ٣٨٦/٦٠٢ گرام .

قول دوم:

هر مد برابر یک و ربع رطل ٩١ مثقالی و معادل ٣٩٠/٨٩٧ گرام است.

قول سوم:

هر مد یک رطل و ثلث رطل ٩٠ مثقالی و معادل ٤١٢/٥٦٣ گرام است.

قول چهارم:

هر مد یک رطل و ثلث رطل ٩١ مثقالی و معادل ٤١٦/٨٥٨ گرام است.

قول پنجم:

هر مد دو رطل ٩٠ مثقالی معادل ٦١٨/٥٦٢ گرام است.

قول ششم:

در مذهب امامیه هر مد ٢٠٢/٥ مثقال و معادل ٦٩٤/٨٨٣ گرام است.

در مذهب فقیه حلی [ علامه ] و شیخ جعفر کاشف الغطاء هر مد ٢٠٤ و سه ربع مثقال و معادل ٦٩٤/٨٨٣ گرام است.
(از متن اللغة).

- مد نبی; سه کیلجه; یعنی صاعی و نیم باشد.
(یادداشت مؤلف).

مد نبی، چار یک صاع است. (منتهی الارب ).

مد:

رطل و ثلث بالعراقي و قيل هو رطلان.
(بحر الجواهر).

پيمانه اي است به اندازۀ دو رطل نزد اهل عراق و يک رطل و ثلث رطل نزد اهل حجاز.
(از زمخشري)
(از منتهي الارب)
(از مهذب الاسماء).

يا مقدار پري دو دست مرد ميانه چون هر دو کف را پر کند و همين است وجه تسميۀ آن.
(از منتهي الارب).

سيدمحمد مؤمن در رسالۀ مقادير گويد:

در کتب فقه مد که پيمانه اي است برابر يک من يا نزديک به آن، به تقريب تحقيق زکات مال و زکات فطر و به تقريب بعضي از کفارات و غير آن مذکور سازند. و مد بنابر آنچه در قاموس و صحاح مذکور است دو رطل عراقي است و معتبرين فقهاء [ شيعه ] چون شيخ مفيد در ارشاد و شيخ شهيد در کتاب دروس، مد را دو رطل و ربع عراقي بيان نموده اند. پس مد بنابر قول فقهاي عظام دويست و نود و دو درهم خواهد بود. در دروس نيز تصريح به اين معني فرموده. و بنابر تفسير و بيان اهل لغت يک مد دويست و پنجاه و هفت درهم و يک بخش از هفت بخش يک درهم است. و شايد که اختلاف مزبور که در بيان مذکور شد به حسب زمانها يا امري ديگر باشد ... صاحب قاموس در بيان مد آورده که آدمي که دست و انگشتان او در بزرگي و کوچکي ميانه باشد هرگاه که هر دو دست خود را از غله پر سازد چنانکه انگشتان را دراز کرده باشد مقدار پيمانه مذکور است و دعوي نموده که من تجربه کرده ام و اين را موافق يافته ام. و صاحب اين رساله گويد که آنچه صاحب قاموس آورده و دعوي تجربه نموده در برنج و ذرت و بعضي از اجناس موافق نيست، مقدار مذکور کمتر ازدو رطل بود، بعضي نزديک به ربع سيه از دو رطل کم ظاهر شد و بعضي از اين کمتر. اما آنچه گفتند در گندم، قدري موافق است چرا که مقدار گندم که هر دو دست را از آن پر کنند گاهي ده سيه و ده توله و گاهي اندکي کمتر از اين و گاهي اندکي بيشتر از اين ظهوريافت، و دو رطل نزديک به اين است ... پس اگر در بيان صاحب قاموس اندک تقييد و تخصيص مي بود اولي و اوضح بود.
(از فرهنگ نظام)
(از فرهنگ فارسي معين).

رجوع به نقود و فرهنگ دزي و مفاتيح العلوم شود.