یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
چهار شنبه 16 بهمن 1392برچسب:قاف, :: :: نويسنده : علی

قاف

قاف 
(اِخ)
(کوه قاف)
نام کوهی است مشهور و محیط است به رُبعِ مَسکون. گویند پانصد فرسنگ بالا دارد و بیشتر آن در میان آب است و هر صباح چون آفتاب بر آن افتد شعاع آن سبز مینماید و چون منعکس گردد کبود، و این میباید غلط باشد چه در حکمت مبرهن است که لون لازم اجسام مرکبه است و بسیط را از تلون بهره نیست و همچنین به برهان ثابت شده است که ارتفاع اعظم جبال از دو فرسنگ و نیم زیاده نمیباشد. واﷲ اعلم.
(برهان).
گویند عنقا بدان آشیان دارد و هم گویند مراد جبال قفقاز و قَبق است. و شاید مأخوذ از قافقاز تلفظ یونانی قفقاز است.
(کازیمیرسکی).
کوهی است گرداگرد زمین گرفته از زبرجد.
(مهذب الاسماء).
در معجم البلدان مسطور است که کوهی عظیم است که بگرد دنیا برآمده، از او تا آسمان مقدار یک قامت است، بلکه آسمان بر او مطبق است و سورۀ قاف اشاره بدو است و جِرمش از زمرد است و کبودی هوا از عکس لون او است و ماورای آن عوالم و خلایق فراوانند که حقیقت حالشان غیر از خدای تعالی نداند و در بعضی تفاسیر گوید که از زمرّد است و در عجائب المخلوقات و معجم البلدان آمده که همۀ بیخ کوهها بدو پیوسته است چون حق سبحانه را با قومی غضب بوده باشد و خواهد که بدیشان زلزله فرستد فرشته ای را که بر کوه قاف موکّل است امر آید که تارک و بیخ آن کوه مطلوب را بجنباند و در آن زمین زلزله افکند و العُهدةُ علی الرّاوي، و چون کوه قاف را اصل کوهها نهاده اند اگرچه این از عقل دور است این قدر شرح آن نوشتن درخور بوده.
(نزهةالقلوب).
نام کوه، بقول قدما البرز را بدین اسم مینامیدند (کوفه به پهلوی به کوه گویند و دور نیست قاف همان باشد).
(فرهنگ شاهنامه)

وزیـن مـرز پیوسته تـا کـوه قـاف
به خسرو سپارم ابی جنگ و لاف

حکیم فردوسی رحمة الله علیه

- مرغ قاف، مرغان قاف: عنقا. سیمرغ

باز ارچه گاهگاهی بر سر نهد کلاهی
مـرغــان قــاف دانند آئـین پـادشـاهـی

خواجۀ شیراز رحمة الله علیه